انگار از همیشه عاشق ترم در تمام طول پاییز نمناکی شبارو با تمام منفذهای پوستم لمس می کنم وچشمام همه جا نقش دیدگان توروجستجو می کنه پاییز که می شه همراه برگها رنگ عوض می کنم زردو نارنجی می شم و با باد تا افقی که چشمات تواون درخشیدن گرفت پیش میرم و مقابلت به رقص درمیام تا اونجا که باور کنی تمام روزهایی که از پاییز گذشته تا به امروز همواره عاشقت بودم پاییز که می شه بی قراری هامو تو باغچه کوچکی می کارم و آروم آروم قطره های بارونو که روزهاست در دامنم جمع کردم به باغچه می نوشانم میدونم تا آخر پاییز تمام بی قراری هام شکوفه خواهد داد و با اولین برف زمستون به بار خواهد نشست پاییز که می شه بی اونکه بدونم چرا بیشتر از همیشه دوستت دارم و بی اونکه بدونی چرا دلم بهانه ات رو می گیره وپاییز امسال عشق جنس دیگری داره و معشوق خواستنی تره... کاش می دونستی
نظرات شما عزیزان: